۱۴۰۱ مرداد ۵, چهارشنبه

مروری کوتاه بر کتاب «هویت ایرانی» اثر دکتر احمد اشرف


کتاب «هویت ایرانی، از دوران باستان تا پایان پهلوی» اثر دکتر احمد اشرف است که ترجمه این اثر به همراه دو مقاله الحاقی از گراردو نیولی و شاپور شهبازی توسط دکتر حمید احمدی در نشر نی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. خوشبختانه آخرین بازی که نگاه کردم، متوجه شدم این کتاب در ۱۴۰۰ به چاپ یازدهم رسیده است. کتاب در واقع پرسشی است از تاریخ هویت ملی ایرانی در ادوار مختلف تاریخی، از دوران باستان تا دوره معاصر در پس زمینه اغتشاشی که در دوران جدید و به واسطه ظهور ایدئولوژی‌های جدید از چپ‌گرا تا پست‌مدرن و روش‌های مطالعاتی پسا‌استعماری در مورد هویت ملی ایران به وجود آمده است. دکتر اشرف کتاب را با نقد گفتارهای ازلی‌گرایانه و رمانتیک و همچنین نقد گفتارهای مدرن و پست مدرن از هویت ملی ایران شروع می‌کند. گفتارهایی که از یک طرف هویت ملی ایران را ازلی می‌دانند و از طرف دیگر این هویت را جعل دوران جدید تصویر می‌کنند. هر دوی این ادعاهای به نظر اشرف فاقد شواهد تاریخی موثق است و خود رویکرد تاریخی را اختیار می‌کند.
اما ادعای مرکزی دکتر اشرف این است که شکلی از هویت ملی ایرانی ایران در دوران ساسانیان به وجود آمده است و این هویت در دوره‌های مختلف تاریخی، پیش و پس از اسلام و در میان سلسله‌های مختلف حاکم بر ایران تا دوران پهلوی علیرغم تحولات مختلف در بنیاد هویت ملی و عناصر مختلف آن مانند دولت ایرانی، زبان فارسی، شکلی از خودآگاهی ملی، تاریخی و جغرافیایی، رابطه بین دین و هویت ملی، جلوه‌های اساطیر ایرانی و بازنمود‌های متفاوت آن در فرهنگ ایرانی مانند ادبیات همیشه به اشکال متفاوت وجود داشته است و ما می‌توانیم از یک هویت ملی تاریخی ایرانی صحبت کنیم. 
به نظر می‌رسد که ایده برساخت هویت ملی ایرانی در دوران ساسانیان مستند به پژوهش‌هایی باشد که شاخص‌ترین آن پژوهش دکتر گراردو نیولی است که مفصل‌ترین روایت از آن در کتاب «ایده ایران» در ۱۹۸۹ منتشر شده است. نیولی، برخلاف سنت ایران‌شناسی پیش از خود، خلق هویت ملی ایرانی را نه در سنت هخامنشی و تداوم آن در دوره اشکانی به بعد،‌ بلکه تاسیس آن را مربوط به دوره ساسانیان می‌بیند. احتمالا به این همین خاطر است که مترجم کتاب علاوه بر مقاله‌ای از نیولی، نقد درخشان مرحوم دکتر شاپور شهبازی را هم ترجمه و منتشر کرده است. دکتر شهبازی با نقد دیدگاه نیولی و آوردن ارجاعات مفصلی از دوره اوستایی به بعد نشان می‌دهد که پیشینه شکلی از خودآگاهی ملی ایرانی به دوره اوستایی باز می‌گردد و ما می‌توانیم خودآگاهی ایرانی را در متون اوستایی،  سپس از شواهد ماد - هخامنشی و اشکانی مشاهده کنیم. اگر نقدهای دکتر شهبازی را موثق بدانیم، در اینجا می توانیم همین نقد را به ادعاهای دکتر احمد اشرف هم وارد کنیم. 
به باور من مهمترین نقاط قوت کتاب فصول چهار تا ششم آن است که در آنها به بحث در مورد جنبش‌های احیاء و مقاومت ایرانیان پس از سقوط ساسانیان و سلطه خلافت اسلامی - عربی میپردازد. اینکه چگونه به یاری بسیاری از فرزانگان ایرانی و حتی عرب فرهنگ ایرانی وجه ممیزه خود را از فرهنگ مسلط و حاکم حفظ کرد. مثلا در میان تاریخ‌نگاران سنتی حتی روایت‌ ایرانی از داستان آفرینش، به عنوان یکی از نقاط عطف الهیاتی دین جدید، به طور موازی به حیات خود ادامه داد و یا به شکلی مستقل در درون روایت غالب مسیهودی - اسلامی ادغام شد. 
یا در فصل پنجم هویت ملی ایران را در دوره حکومت ترکان بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه در دوره سلطنت سلجوقی به واسطه عصبیت سنی‌مآب کم کم نام ایران کم رنگ می‌شود اما در برابر در همین دوره و دوره پیش از آن در زمان غزنویان زبان فارسی به عنوان یکی از مهمترین عناصر هویت ایرانی به اوج شکوه خود می‌رسد. اما حتی پررنگ شدن دوباره نام ایران هم در دوره سلسله‌های ترکی - مغولی مانند ایلخانان مغول است و در ایران دوره است که به آهستگی مفهوم وطن از معنای زادبوم به معنای گسترده کشور تغییر می‌یابد. تغییری که در دوره صفویان کاملا تثبیت می‌شود. 
بحث میان تشیع و هویت ملی ایران هم در فصل شوم پیگیری می‌شود. فهم از تشیع به عنوان اسلام ایرانی یا اسلام ایرانیان در رابطه با شاهنشاهی صفوی شکل می‌گیرد و در ایران زمان است که عناصری از هویت ایرانی پیشا اسلام با با لباس شیعی دوباره برجسته‌تر می‌شود. عناصری مانند تعزیه امام حسین در امتداد سوگ سیاوش یا توجیه‌های مذهبی و حتی الهیاتی برای نوروز و همچنین اوج‌گیری مجدد گرامی‌داشت شاهدخت شهربانو، به عنوان حامل فره کیانی و مادر امامان شیعه که آنها مآلا حامل دو نور ولایت و فره ایزدی می‌کند. 
اینها نقاط بسیار کوتاهی از کتاب بود. کتاب پر است از شواهد ادبی و تاریخی و جغرافیایی در مورد هویت ایرانی و ارکان مختلف آن که به هیچ رو نمی‌توان در ذیل ایدئولوژی‌های مدرن و پست‌مدرن در مورد هویت ملی توضیحی قانع‌کننده برای آنها داد. 
به نظر می‌رسد که فصول مربوط به قاجار، مشروطه و دوران پهلوی بیشتر برای مخاطب غیرایرانی نوشته شده است و به همین دلیل این فصول قدرت فصول پیشین را ندارد و بیشتر مروری است کوتاه بر تحول هویت ملی در دوران جدید و به ویژه ارتباط آن با ناسیونالیسم مدرن. 

https://twitter.com/SEKoohzad/status/1551370280639123456
https://twitter.com/SEKoohzad/status/1551578985234137088

س.ا.ک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر