به لحاظ سیاسی و بدون در نظر گرفتن هزینههای احتمالی، مسئله حجاب اجباری، یکی از بهترین محلها برای درگیری با قدرت حاکم به نفع مصالح عمومی است. به این دلیل که نتیجه آن کم و بیش مشخص است. قدرت حاکم در نهایت این منازعه را با تحقیر فراوان خواهد باخت. در واقع در زمین سیاست در ایران کمتر موضوعی وجود دارد که بازنده و برنده آن اینقدر واضح و آشکار باشد. در دنیای ایدهآل سیاسی من، لااقل بخش پیشروی جریانهای اصلاحطلب در داخل ایران، با فهم اهمیت و نتیجه واضح آن، رهبری سیاسی و اجتماعی برای دفاع از آزادی پوشش را بر عهده میگرفتند. با این کار هم هزینهها را کنترل میکردند، هم از مواهب آن، یعنی بازسازی اعتماد از دست رفته، استفاده میکردند و هم از سوءاستفاده براندازان و انقلابیون وابسته به اجنبی جلوگیری میکردند. اینها البته در دنیای ایدهآل است. در دنیای واقعی جریانهای اصلی اصلاحطلب نه تنها رهبری این پروژه سیاسی را برعهده ندارند، بلکه حتی حمایت ضمنی هم نمیکنند. به بهانه هزینه بالا یا تصور اینکه حضور این موضوع باعث جریتر شدن حاکمیت میشود، سکوت اختیار کرده اند. در نهایت موضع عموم جریانهای اصلاحطلب این است که برخوردهای خشن و سخت بر ضد زنان بیحجاب یا بدحجاب و به طور کلی حرکت مبارزه با حجاب اجباری غیرقانونی است و اینکه کارآمد نیست چون نه تنها وضع حجاب را بهبود نمیبخشد، بلکه بیحجابی را بدتر هم میکند. یعنی مسئله آنها در نهایت حجاب است و نه آزادی پوشش.
موضع سیاسی عموم جریانهای اصلاحطلب حقیقتا موضعی است ضعیف، انفعالی، بیاصول و غیر اصلاحطلبانه که نه تنها هیچ منفعتی برای آنها ندارد، بلکه بسیار هم پرهزینه است. چرا که بیش از پیش اعتماد مخاطبان طبیعی خود را از دست میدهند و متهم به انفعال و همدستی با حکومت میشوند و در مقابل حکومت هم قطعا برای این سکوت امتیازی به آنها نخواهد داد. در واقع با این کار فضای سیاسی و اجتماعی طبیعی خود را به نفع جریانهای افراطی خارج از کشور از دست میدهند.
متاسفانه به نظر میرسد که عموم تصمیمگیران جریانهای اصلاحطلب و نسل قدیم اصلاحطلبان اعتقادی به آزادی پوشش ندارند که اکنون بخواهند برای آن هزینه بدهند یا حتی از آن دفاع کنند. شاید اگر بیست سال پیش بود حتی از شکلی از گشت ارشاد دفاع هم میکردند. همان طور که در دهه شصت از برنامههای مبارزه با بدحجابی دفاع میکردند. در واقع مسئله آزادی پوشش هرگز مسئله اصلی این جریانها، حتی پس از دوم خرداد و تحولات عمیق اجتماعی دو دهه اخیر، نبوده است. متاسفانه هنوز هم نیست. جز چند استثنا در میان رهبران این جریانها، مانند خانم آذر منصوری و مانند او، شخصا کس دیگری در میان فعالان نسل قدیم این جریان ندیده ام که یک موضوع اصولی اصلاحطلبانه داشته باشد. البته نسل جدید اصلاحطلبان وضع متفاوت است. بدنه اصلی این نسل جدید از آزادی پوشش دفاع میکند. اما باز هم به دلیل ساختار به شدت ناکارآمد مجموعه جریانهای اصلاحطلب، توان تاثیرگذاری بر روی مواضع کلی این جریان را ندارند.
با این اوصاف و با در نظر گرفتن اینکه مسئله مبارزه با حجاب اجباری و مسئله حق آزادی پوشش تبدیل به یکی از جریانهای اجتماعی فعال کشور شده، و با توجه به سکوت منفعلانه جریانهای اصلاحطلب، باید منتظر از دست رفتن بیشتر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نسبت به این جریان باشیم. اتفاقی که هزینههای سیاسی فراوان، حتی بیشتر از مقابله احتمالی حکومت، برای این جریان خواهد داشت.
https://twitter.com/SEKoohzad/status/1548220104600522752
س.ا.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر