چند روز پیش مشغول گوش دادن درسگفتاری در مورد تاریخ ادیان بودم. در فقرهای حاشیهای، ارائهدهنده به این موضوع اشاره کرد که تا قرن نوزدهم زنان در الهیات مسیحی «روح» نداشتند. اول فکر کردم اشتباه شنیده ام. دوباره گوش دادم اما خطا نکرده بودم. به قدری حرف برایم عجیب بود که رفتم و بررسی کردم. کم و بیش «نادرست» بود. بهتر است این طور بگوییم که از دوره آباء تا همین قرن گذشته بر سر اینکه زنان روح دارند یا نه بحثی جدی در کلیسا مطرح بود. احتمالا این موضوع میتواند برخی از وجوه جایگاه زن را در الهیات مسیحی و فرهنگ مسیحی - یهودی را به ما نشان دهد. و میتوان فهمید که نظریههای فمینیستی غربی، به عنوان تلاشی برای آزادی و حقوق زنان، در چه بستر الهیاتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته اند. اینکه این نظریهها تاریخی اند یا ایدئولوژیک یک مسئله است، اما مسئله مهمتر برای ما در اینجاست که فمینیستهای رادیکال ما نتایج این نظریهها را بدون هیچ اجتهاد یا حتی نقدی به ایران هم تعمیم داده اند.
اومبرتو اکو در جایی میگوید که در قرون وسطی بدن زن را به «چاه فاضلاب» تشبیه میکردند. این تصویر از زن ریشه در الهیات مسیحی دارد که در آن زن مسئول گناه اولیه بشر است که تنها خون خدای تجسد یافته، به عنوان فدیه، و ایمان به آن میتواند بشریت را از این گناه رها کند. زنان، در تمام طول تاریخ مسیحیت مسئول این گناه شناخته میشدند. آن هم به شکلی که در مباحث مربوط به اصول عقاید کلیسایی حتی در مورد داشتن یا نداشتن روح آنها بحث میشد. در عمل هم نه تنها حق و حقوق چندانی نداشتند، بلکه همین نگاه مستمسکی برای جنایتهای هولناک، مانند کشتارهای جادوگرکشی، در قرون وسطی بود.
زنان مسیحی کم و بیش تا دوران مدرن فعالیت سیاسی و اجتماعی خاصی نداشتند. حتی شخصیت حقیقی نداشتند. به همین دلیل حق مالکیت هم نداشتند. خودشان و اموالشان تحت ولایت مطلقه پدر یا شوهر قرار داشت. جنبشهای حقوق زنان ریشه در چنین موقعیت الهیاتی و سیاسی و اقتصادی داشت. موقعیتی که هنوز وجوه الهیاتی آن به قدرت و قوت خود باقی مانده است.
اما بهتر است سوال کنیم که آیا در ایران و در اسلام و شیعه زن چنین موقعیتی داشت؟ با قطعیت میتوان گفت خیر! در اوستای کهن که احتمالا متعلق به هزار پیش از میلاد است، اگر چه زنان از نظر اجتماعی متکی به پدر و شوهر خود هستند (یسن ۵۳، بند ۴) اما از زن و مرد از نظر معنوی با همدیگر برابر اند (یسن ۴۶، بند ۱۰). در قرآن با اینکه در سیاق کلانفرهنگ مسیحی - یهودی قرار دارد، اما برخلاف کتاب مقدس، زن و مرد از «نفس واحدی» آفریده شدند (قرآن ۴:۱). گناه اولیه و طبعا مسئولیت زن در آن در الهیات اسلامی و شیعی جایی ندارد. سعادت نه از طریق رهایی از این گناه، بلکه بیشتر وابسته به ایمان و عمل است. برخلاف چهرههای مذهبی مسیحی، مانند مریم، که عموما منفعل اند یا به طور تاریخی چهرههای منفعلی از آنها بازنمایی شده است، در اسلام فاطمه و خدیجه و عایشه، یا بازنمایی چهرههای آنها، علیرغم قرنها حذف زنان از جریان دینی، همچنان چهرههای فعال و بحرانی محسوب میشوند.
نمونههای دیگری مانند وجود اقلا دو شاهنشاه زن، پوراندخت و ایراندخت، در زمان ایران ساسانی، موقعیت متفاوت زنان در ایران باستان، مانند شواهدی که در اسناد تخت جمشید به دست آمده است، یا حق مالکیت و داشتن شخصیت مستقل حقوقی برای زنان در هر دو فقه زرتشتی و اسلامی را میتوان شواهدی فرض کرد که اقلا میتوان گفت که گمان و ظن این وجود دارد که تا پیش از دوران مدرن در برخی از وجوه نظری و احتمالا در عمل تفاوت نسبتا برجستهای بین موقعیت دینی و سیاسی و اقتصادی زنان در ایران پیشا اسلامی و حتی ایران دوره اسلامی با اروپای مسیحی وجود داشته است.
این به معنای دفاع از موقعیت زنان در ایران و یا دفاع از فقه زرتشتی و اسلامی نیست. فقه اسلامی برای ایران ۱۴۰۰ سال پیش هم ناکارآمد بود. ضدیت فقه و فقهای موجود اسلامی و شیعی با زن و زنانگی اظهر من الشمس است. فقه زرتشتی متاخر هم مملو از احکام ضد زن است. در دوران جدید نه فقه و نه الهیات موجود ما قابل دفاع نیست. اما بحث مقایسه این دو دین با دین مسیحی است.
متاسفانه باید گفت که تاریخ زنان ایران، مانند اکثریت مطلق بخشهای تاریخی عمومی ایران، نگاشته نشده است. حتی باید بگوییم که هنوز منابع تاریخنگاری آن هم ناشناخته باقی مانده است. و از آنجا بضاعت علم، به ویژه علوم اجتماعی و انسانی، در ایران چیزی جز تقلید محض از نظریههای غربی نیست، لذا بدون اینکه حتی منابع تاریخی زنان ایران شناخته شود، حکم داده شده که تاریخ ایران، صحنه جدال زن فرودست و مرد فرادست است! نتیجه چنین تقلیدهای مضاعفی میشود نظریههای فمینیستی موجود ایرانی که چیزی جز انباشت ایدئولوژی نیست. این نظریات شاید برای مبارزه سیاسی خوب باشد اما حقیقتا به درد فهمیدن و کار علمی نمیخورد.
https://twitter.com/SEKoohzad/status/1487768007992614916
س.ک.ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر