۱۴۰۱ دی ۲۳, جمعه

به مناسب انتصاب آخوند خسروپناه به دبیری شورای عالی انقلاب فرهنگی


عبدالحسین خسروپناه به عنوان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده است. از کرامات این آخوند همین بس که به گفته خودش، در کودکی با تیر و کمان به پای زنان بی‌حجاب سنگ می‌زده و تا بزرگ‌ سالی کاری جزء آخوندی و کسب رانت و ترویج خرافات نکرده است. برای نمونه می‌توانم بگویم که این فرد حتی در دوران کرونا از مدافعان «طب سنتی و اسلامی» بود. در مورد سابقه علمی و مدیریتی‌اش هم همین بس که تمام زندگی‌ علمی‌اش را می‌شود در جعلیات، رانت‌های گسترده، سرقت علمی، تخلفات اداری و در نهایت شخم زدن موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه خلاصه کرد. این فرد، با این سابقه پر از فساد و تباهی، امروز به سمت دبیری شورایی منصوب شده است که تقریبا برای کلیه امور فرهنگی، علمی و آموزشی کشور قانون‌گذاری و تصمیم‌گیری می‌کند.
در مورد ماهیت حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث زیاد است. این شورا در همان زمان تاسیس، در سال‌های پس از انقلاب فرهنگی، به شکلی غیرقانونی تشکیل شد. اگر بعدها هم که این تشکیلات وارد قانون اساسی شد اما بدون تردید آن هم غیرقانونی است. نه تنها این شورا، بلکه کلیه شوراهایی عالی محدود‌کننده اختیارات رئیس‌جمهور، وزرا و کابینه، به شکل غیرقانونی تشکیل شده است.
اما انتصاب این فرد به سمت دبیری شورای عالی انقلابی فرهنگی، من را به یاد شورای مشابه‌ و اعضای آن انداخت که در سال‌های پیش از انقلاب فعال بود. در آذر ۱۳۴۱، محمدرضا شاه شورایی تاسیس کرد به نام «شورای فرهنگی سلطنتی ایران» که وظیفه آن «حفظ و حراست و اشاعه زبان و ادب و فرهنگ ایران در داخل و خارج کشور و توسعه و ترویج ملی و بین‌اللملی فرهنگ ایران» بود. کافی است نگاهی به اعضا و کارکرد آن شورا بیاندازیم و آن نهاد را با ده‌ها نهاد ریز و درشتی که در سال‌های بعد از انقلاب تاسیس شده مقایسه کنیم. از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران می‌توان به ابراهیم پورداود، سید حسن تقی‌زاده، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، پرویز ناتل خانلری، علی‌اصغر حکمت، شجاع‌الدین شفاء، سعید نفیسی، رضا رضازاده شفق، فخرالدین شادمان و علی‌اکبر سیاسی نام برد. در مورد عملکرد آن شورا هم می‌توانیم به کتابی که مرحوم شفاء در سال ۱۳۵۱ منتشر کرد مراجعه کنیم. مجموعه‌ای است از همایش‌های ایران‌شناسی، روابط بینادانشگاهی، تاسیس‌ کتابخانه‌های ایران‌شناسی و فعالیت‌های ملی و بین‌المللی در حوزه توسعه و ترویج زبان فارسی و فعالیت‌های فرهنگی مانند باستان‌شناسی و میراث فرهنگی. نمی‌خواهم در مورد عملکرد آن شورا اغراق کنم. اما واقعیت امر این است که در همان مدت محدود عملکرد قابل دفاعی داشته است.
می‌شود به شاه انتقاد وارد کرد که در این مورد هم مانند بسیاری از موارد مشابه، با موازی‌کاری در وظائف کابینه، نهادی را با «فرمان خاص» و به صورت غیرقانونی تاسیس کرده بود. اما شکی در این نیست وزن نام تنها یکی از این اعضای آن برابری می‌کند با کل وزن نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی. در واقع اگر در همان دوران «ستم‌ شاهی» بنا بر گزینش وزیر فرهنگی بود یا قرار بود که اعضای شورایی فرهنگی منصوب شوند، کسی مانند پرویز ناتل خانلری انتخاب می‌‌شد که ارتفاع قدش به اندازه دبیران و فرزانگان کهن ایران از بیهقی و خواجه نظام و خواجه نصیر و خواجه رشیدالدین تا قائم مقام فراهانی و امیر نظام بود. این نام‌ها را بگذارید کنار سفلگانی مانند محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اسلامی و عبدالحسین خسروپناه که حقیقتا حتی نام بردن از اینها به عنوان دبیران عالی رتبه دولت علیه ایران باعث شرم و خجالت است.


https://twitter.com/SEKoohzad/status/1598365524362203139

https://twitter.com/SEKoohzad/status/1613842984562315265

س.ا.ک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر