۱۴۰۱ دی ۲۲, پنجشنبه

در مورد کتاب «هنر سیر و سفر» اثر آلن دوباتن

کتاب «هنر سیر و سفر» آلن دو باتن شگفت‌زده ام کرد. من معمولا از جستارهایی این چنین انتظار متعادلی دارم. یعنی تصور نمی‌کنم که به قول اشتراوس در حال خواندن یکی از «متن‌های بزرگ» هستم. بیشتر به دنبال بصیرت‌های شخصی نویسنده و زاویه نگاه متفاوت و سبک نگارش منحصر به فرد آنها هستم. اما این کتاب خیلی بیشتر از انتظارم بود. از این بابت که پدیده سفر را به شکلی و از زاویه نگاهی ارائه می‌داد که سخت با طبع هم هماهنگ بود. من شخصا از جمله افراد در حال انقراضی هستم که اصلا با سفر میانه خوبی ندارند. با کمی اغراق می‌توانم بگویم که از سفرهای مدرن بیزارم. هر بار هم که به آن تن داده ام، خستگی و ملال ناشی از آن را برای مدت‌ها با خودم حمل کرده ام و در برخی از مواقع رنج و عذاب را هرگز فراموش نکرده ام. اما در عین حال سفر همیشه برایم یک پرسش بوده است. از طرفی از شیوه مدرن سفر لذت نمی‌برم و از طرف دیگر همیشه شیفتگی‌ای به سفرهای قدمایی داشته ام. مثلا از خواندن سفرنامه‌های قدیم لذت‌ می‌برم. سخت به کسانی که برای شنیدن حدیثی یا دیدن پیری یا عارفی زحمت ماه‌ها و سال‌ها سفر پیاده را به جان می‌خریدند غبطه می‌خورم. در عین حال از شکلی سفرهای جدید، که ریشه‌های قدیمی هم دارد لذت زیادی می‌برم. مثلا پیاده‌روی‌های طولانی و مسیرهای زیارتی. خودم هم سعی می‌کنم سالی یکی دو بار به چنین سفرهایی بروم. تجربه چند پیاده‌روی در مسیر زیارتی یعقوب قدیس (سن ژاک دو کمپوستلا) واقعا وصف‌ناپذیر بود. اما روی هم رفته نسبت به سفر سوءظن دارم. به قول دوستی از جمله قاعدین زمان‌ام. اما این کتاب نگاه جدیدی به من داد. در واقع می‌توانم بگویم چیزهایی را در من را زنده کرد که مدت‌ها بود فراموش کرده بودم، جلوی چشمم بود و نمی‌دیدم و یا انجام آن را به آینده‌ای دور موکول کرده بودم که به سفری بروم که حس تعلقی قوی به آن کشور و قلمرو دارم.
دو باتن با استفاده از خطرات خود، ایده‌های زیباشناسانه، پرسش‌های فلسفی و سفرنامه‌های برخی از هنرمندان و نویسندگان سعی می‌کند به انگیزه‌ها و کنجکاوی‌های شروع و در میانه سفر بپردازد. اینکه چگونه می‌شود از انگیزه‌های متعارف و شیوه‌های پذیرفته‌شده و نه چندان پراهمیت و غیر جذاب در سفرهای مدرن دست شست و به شکلی سفر کرد که تجربه‌ای وجودی و غنی و پرمعنا با خودش به همراه داشته باشد. به شکلی سفر کردن که حس از تعلق و تملک به مقصد داشته باشیم و یا اینکه چگونه ابزارهایی مانند طراحی، نقاشی و به به طور کلی هنر می‌تواند سفر ما را غنی‌تر کند. آن چیزی در این کتاب بسیار عمیق یافتم امکان سفر به همه جا بود. نیاز نیست برای لذت بردن از سفر حتما به مناطق تفریحی و تاریخی برویم و یا تجربه‌های لوکس گردشگری داشته باشیم. سفر را می‌شود از خیابان، محله، کافه‌های منطقه و شهر خود شروع کرد. حتی می‌شود در اتاق و خانه خود هم سفر کرد. کشف دوباره همه چیزی که در در برابر ماست اما به هر علتی از مشاهده متفاوت آن ناتوان شده ایم.
فکر می‌کنم درونی کردن این نگاه به سفر و مکان می‌تواند حس ما را به بسیاری از چیزها دگرگون کند یا لااقل امکانی مجدد برای تجربه آنها فراهم کند.



س.ا.ک


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر