آرزوها عموما خیلی زیبا هستند. مثلا سربازانی پیاده با سلاح سبک یا حتی مردمی غیرنظامی که بتوانند جلوی کاروان نیروهای زرهی مقاومت کنند. به نظر خیلی رمانتیک است. خیلی شورانگیز است. باشکوه است. میشود سالها در مورد آن لحظه حماسهسرایی کرد. اما واقعیت امر این است که آن کاروان ظرف چند دقیقه از برابر چنین مقاومتهای عبور میکند.
جنگ، مانند دیگر مفاهیم سیاست، دارای رگههای جدی و البته زائد زیباشناسانه است. جنبه قابل فهمش همین مقاومتهاست و جنبه کمدیاش هم مثلا انتشار عمومی عکس ملکه زیبایی اوکراین با کلاشنیکف. اما در نهایت این سلاح یا نیروی نظامی است که تکلیف جنگ را مشخص میکند. بهترین سلاحها و بهترین سربازان و فرماندهان هستند که جلوی پیروزی اشغالگر را میگیرند و نه مردمی غیرنظامی. بخش زیباشناسانه جنگ شاید به درد تبلیغات یا پروپاگاندای رسانهای بخورد، اما همان زمان که رسانهها مشغول نشان داده این مردم غیرنظامی مقاوم هستند یا در حال بروز عواطف یا نمایش آثار هنری مرتبط با جنگ هستند، در همان زمان خاک شما وجب به وجب به اشغال دشمن در میآید.
سیاستمدار خوب آن است که در زمانی که متوجه عدم توازن قوای نظامی میشود، به هر شکل ممکن از بروز جنگ جلوگیری کند. بتواند رابطه نیروها را به شکلی تغییر دهند که امکان بروز جنگ به حداقل برسد. و حتی اگر جنگ اجتنابناپذیر بود برای دفاع خود را آماده کند و به انتظار کمک دیگران نباشد. و هر جا که ممکن است سعی کند که جلوی بروز هزینه بیشتر را بگیرد.
جنگ شوخی نیست. جنگ و اشغال یعنی نابودی دولت یک کشور از بین رفتن زیرساختهای اساسی یک کشور که ممکن است یک کشور را برای چند نسل به عقب بازگرداند.
چیزی که من در این یک هفته دیده ام بیشتر همین جنبههای زیباشناسانه بوده است. دیدن زیبایی البته که زیباست. دیدن سربازان و مردم غیرنظامی مقاوم زیباست. اما شوخی است اگر تصور کنیم که در جنگ، زیبایی بر سلاح پیروز میشود. اینها آرزوها و تخیلاتی است که از طریق رسانههای گسترش پیدا میکند. متاسفانه در جنگ هم با خیال و آرزو نمیشود پیروز شد.
س.ا.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر