۱۴۰۰ اسفند ۱۳, جمعه

در مورد ایدئولوژی جامعه‌شناسانه


دکتر طباطبایی از مفهومی استفاده می‌کند به نام «ایدئولوژی جامعه‌شناسانه». به نظرم یکی از ابداعات مهم آقای طباطبایی است. بر اساس آن چیزی که فصول مختلف کتاب «این خلدون و علوم اجتماعی؛ گفتار در شرایط امتناع» توضیح داده است می‌توان لب لبابش آن را اینگونه توضیح داد علوم اجتماعی در ایران، برخلاف زادگاه خود در اروپا، نه یک علم برای تبیین و سنجش جامعه، بلکه کم و بیش یک ایدئولوژی‌ برای مبارزه سیاسی است. ایدئولوژی‌ای که توسط روشنفکران ایرانی بسط و توسعه پیدا کرده است. به بیان دیگر، به باور طباطبایی امکان تاسیس علوم اجتماعی در ایران ممتنع بوده است. آنچه امروز در ایران به نام علوم اجتماعی وجود دارد کم و بیش ذیل ایدئولوژی و تاریخ روشنفکری در ایران قرار می‌گیرد و نه تاریخ اندیشه علم الاجتماع.
تفاوت عمل و اندیشه علمی با کار و تفکر روشنفکرانه و تفاوت یک روشنفکر و یک دانش‌گر علوم اجتماعی را این‌گونه می‌توان مشخص کرد. روشنفکر مبارز است. به دنبال تغییر جامعه است. به دنبال کاهش دردهای بشری است. اما دانشمند علوم اجتماعی، شاید چنین دغدغه‌های داشته باشد اما وظیفه اصلی آن در درجه اول بررسی مناسبات انسانی جامعه و سنجش آن با نمونه‌های مثالی ناب است. چنین علمی در ایران شکل نگرفته است. آن چه هست ایدئولوژی است. مثلا عالمان علوم اجتماعی در اروپا برای تبیین امر اجتماعی در کشورهای خود مفاهیمی را مانند ملت، قومیت، نژاد، جنسیت، جامعه، هویت یا اقلیت تاسیس کرده اند. این مفاهیم مانند همه مفاهیم اندیشه اروپایی تاریخ خودش را دارد. این مفاهیم در خلاء ایجاد نشده اند و اساسا می‌تواند گفت تاریخ اندیشه اجتماعی در اروپا، تاریخ همین مفاهیم است. اما همین مفاهیم وقتی وارد ایران می‌شود تبدیل به ایدئولوژی می‌شود. پژوهشگر علوم اجتماعی ایرانی می‌خواهد عین همین مفاهیم را در مورد ایران به کار ببندد. با روشی که عموما نقادی هم نشده است. مانند افسانه پروکروستس، به جای اینکه این روش‌ها، منابع و مفاهیم از بنیاد مورد نقادی قرار بگیرد، ایران را روی تخت می‌خوابانند و دست و پایش را می‌برد تا این مفاهیم به تن ایران برود. اینجاست که ناگهان مفاهیمی مانند قومیت، نژاد یا اقلیت، که ذیل تاریخ علوم اجتماعی اروپایی ایجاد شده و معنا دارد و توضیح‌دهنده است، نعل به نعل در مورد تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی هم به کار می‌رود. به صراحت می‌توان گفت که این ایدئولوژی است و نه علم.
نتیجه این کار این است که چیزی که باقی می‌ماند معمولا شعارهای روشنفکرانه ایدئولوژیک است و نه علوم اجتماعی. دانش‌گر علوم اجتماعی ایران احتمالا نه درکی از مفاهیمی مانند اقلیت و قومیت و نژاد در اروپا دارد و نه از جامعه خودش. می‌شود تصور کرد که دانش نادرست، تحلیل نادرست به همراه دارد و تحلیل نادرست، تصمیم‌ها و کنش‌های نادرست. می‌شود چیزی که امروز داریم!


https://twitter.com/SEKoohzad/status/1180526760972230656
س.ا.ک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر