۱۴۰۱ فروردین ۳, چهارشنبه

در مورد آیت‌الله رودباری




















آیت‌الله سید مجتبی رودباری درگذشت. بعد از درگذشت آیت‌الله لاکانی و آیت‌الله احسان‌بخش در اواخر دهه هفتاد، بزرگ علمای گیلان محسوب می‌شد. آدم سلیم‌النفسی بود و بسیار هم سنتی بود. به همین دلیل به شدت عمل به احتیاط می‌کرد. با اینکه در میان بخشی از مردم نفوذ زیادی داشت اما هرگز وارد سیاست نشد. تا جایی که می‌دانم هرگز پست حکومتی هم نگرفت. گویا خانواده‌اش را هم از کار سیاسی و حکومتی بر حذر داشته بود. برخلاف سایر روحانیون گیلان که متاسفانه سابقه خوبی در این موارد ندارند. چند باری به خانه‌اش رفته بودم. همین خانه‌ است که عکسش را گذاشته ام. خانه‌ای بسیار قدیمی و با معماری اصیل گیلانی اما خیلی هم ساده که در مجاورت بازار رشت قرار داشت. در کنار همین خانه، در مسجد صفی، قدیمی‌ترین مسجد رشت، نماز می‌خواند. پدرش هم در همین جا نماز می‌خواند. بیشتر به کار درس و وعظ بود و حوزه و مدرسه‌اش را اداره می‌کرد. از او چند کتابخانه و درمانگاه و مدرسه در رشت و سایر شهرهای گیلان به یادگار مانده است. در دوران جمهوری اسلامی وجود چنین روحانیونی، آن هم در گیلان، واقعا از جمله استثنائات بود. خدایش رحمت کناد.


س.ا.ک

۱۴۰۰ اسفند ۱۳, جمعه

در مورد ایدئولوژی جامعه‌شناسانه


دکتر طباطبایی از مفهومی استفاده می‌کند به نام «ایدئولوژی جامعه‌شناسانه». به نظرم یکی از ابداعات مهم آقای طباطبایی است. بر اساس آن چیزی که فصول مختلف کتاب «این خلدون و علوم اجتماعی؛ گفتار در شرایط امتناع» توضیح داده است می‌توان لب لبابش آن را اینگونه توضیح داد علوم اجتماعی در ایران، برخلاف زادگاه خود در اروپا، نه یک علم برای تبیین و سنجش جامعه، بلکه کم و بیش یک ایدئولوژی‌ برای مبارزه سیاسی است. ایدئولوژی‌ای که توسط روشنفکران ایرانی بسط و توسعه پیدا کرده است. به بیان دیگر، به باور طباطبایی امکان تاسیس علوم اجتماعی در ایران ممتنع بوده است. آنچه امروز در ایران به نام علوم اجتماعی وجود دارد کم و بیش ذیل ایدئولوژی و تاریخ روشنفکری در ایران قرار می‌گیرد و نه تاریخ اندیشه علم الاجتماع.
تفاوت عمل و اندیشه علمی با کار و تفکر روشنفکرانه و تفاوت یک روشنفکر و یک دانش‌گر علوم اجتماعی را این‌گونه می‌توان مشخص کرد. روشنفکر مبارز است. به دنبال تغییر جامعه است. به دنبال کاهش دردهای بشری است. اما دانشمند علوم اجتماعی، شاید چنین دغدغه‌های داشته باشد اما وظیفه اصلی آن در درجه اول بررسی مناسبات انسانی جامعه و سنجش آن با نمونه‌های مثالی ناب است. چنین علمی در ایران شکل نگرفته است. آن چه هست ایدئولوژی است. مثلا عالمان علوم اجتماعی در اروپا برای تبیین امر اجتماعی در کشورهای خود مفاهیمی را مانند ملت، قومیت، نژاد، جنسیت، جامعه، هویت یا اقلیت تاسیس کرده اند. این مفاهیم مانند همه مفاهیم اندیشه اروپایی تاریخ خودش را دارد. این مفاهیم در خلاء ایجاد نشده اند و اساسا می‌تواند گفت تاریخ اندیشه اجتماعی در اروپا، تاریخ همین مفاهیم است. اما همین مفاهیم وقتی وارد ایران می‌شود تبدیل به ایدئولوژی می‌شود. پژوهشگر علوم اجتماعی ایرانی می‌خواهد عین همین مفاهیم را در مورد ایران به کار ببندد. با روشی که عموما نقادی هم نشده است. مانند افسانه پروکروستس، به جای اینکه این روش‌ها، منابع و مفاهیم از بنیاد مورد نقادی قرار بگیرد، ایران را روی تخت می‌خوابانند و دست و پایش را می‌برد تا این مفاهیم به تن ایران برود. اینجاست که ناگهان مفاهیمی مانند قومیت، نژاد یا اقلیت، که ذیل تاریخ علوم اجتماعی اروپایی ایجاد شده و معنا دارد و توضیح‌دهنده است، نعل به نعل در مورد تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی هم به کار می‌رود. به صراحت می‌توان گفت که این ایدئولوژی است و نه علم.
نتیجه این کار این است که چیزی که باقی می‌ماند معمولا شعارهای روشنفکرانه ایدئولوژیک است و نه علوم اجتماعی. دانش‌گر علوم اجتماعی ایران احتمالا نه درکی از مفاهیمی مانند اقلیت و قومیت و نژاد در اروپا دارد و نه از جامعه خودش. می‌شود تصور کرد که دانش نادرست، تحلیل نادرست به همراه دارد و تحلیل نادرست، تصمیم‌ها و کنش‌های نادرست. می‌شود چیزی که امروز داریم!


https://twitter.com/SEKoohzad/status/1180526760972230656
س.ا.ک

در مورد جنگ اوکراین ۳

در مورد تفاوت نظرات شهروندان و سیاست‌مداران و نهادهای قانونی

شهروندان ما بنا بر عقایدشان شخصی‌شان می‌توانند در مورد مسائل مختلف، مثلا جنگ اخیر، نظرهای متفاوت دارند. احزاب و رسانه‌ها و پژوهشکده‌ها هم ایضا نیز چنین اند. با توجه به معیارها و نگاه سیاسی و منابع مالی‌شان تحلیل‌های مختلفی ارائه می‌دهد. طبعا پروپاگاندای رسانه‌ای داخلی و خارجی از این قاعده مستثنی نیست. به نظرم همه اینها طبیعی است. اما مسئله اصلی نظرات سیاست‌مداران و نهادهای قانونی ماست. واقعیت است اگر شهروندی مثلا از اوکراین دفاع کند یا رسانه‌ای از روسیه دفاع کند کاملا طبیعی است. حتی جلوتر بروم. مهم نیست که پروپاگاندای رسانه خارجی در این لحظه ناگهان به یاد تمامیت ارضی اوکراین یا مبارزه با اشغال افتاده باشند. و یا اینکه صدا و سیما جمهوری اسلامی در این روزها شبیه روزنامه راه توده شده باشد. آنچه به باور بسیار مهم است نظرات رسمی نهادهای قانونی مانند ریاست جمهوری و وزارت خارجه است. اینها باید واکنش اصولی داشته باشند. بسیار مهم است که سیاست‌مداران، ما به دور از جوزدگی و نگاه‌های اخلاقی یا هر ایدئولوژی دیگر در این مسائل، حتی با توجه به درد و رنج زیادی که وجود دارد، باز هم به منافع ملی و مصالح عمومی کشور نگاه کنند. شهروندان آزاد اند هر چه می‌خواهند بگویند. اما سیاست‌مداران و نهادهای قانونی نه!


س.ا.ک

۱۴۰۰ اسفند ۱۲, پنجشنبه

در مورد جنگ اوکراین ۲


آرزوها عموما خیلی زیبا هستند. مثلا سربازانی پیاده با سلاح سبک یا حتی مردمی غیرنظامی که بتوانند جلوی کاروان نیروهای زرهی مقاومت کنند. به نظر خیلی رمانتیک است. خیلی شورانگیز است. باشکوه است. می‌شود سال‌ها در مورد آن لحظه حماسه‌سرایی کرد. اما واقعیت امر این است که آن کاروان ظرف چند دقیقه از برابر چنین مقاومت‌های عبور می‌کند. 
جنگ، مانند دیگر مفاهیم سیاست، دارای رگه‌های جدی و البته زائد زیباشناسانه است. جنبه قابل فهمش همین مقاومت‌هاست و جنبه کمدی‌اش هم مثلا انتشار عمومی عکس ملکه زیبایی اوکراین با کلاشنیکف. اما در نهایت این سلاح یا نیروی نظامی است که تکلیف جنگ را مشخص می‌کند. بهترین سلاح‌ها و بهترین سربازان و فرماندهان هستند که جلوی پیروزی اشغال‌گر را می‌گیرند و نه مردمی غیرنظامی. بخش زیباشناسانه جنگ شاید به درد تبلیغات یا پروپاگاندای رسانه‌ای بخورد، اما همان زمان که رسانه‌ها مشغول نشان داده این مردم غیرنظامی مقاوم هستند یا در حال بروز عواطف یا نمایش آثار هنری مرتبط با جنگ هستند، در همان زمان خاک شما وجب به وجب به اشغال دشمن در می‌آید. 
سیاست‌مدار خوب آن است که در زمانی که متوجه عدم توازن قوای نظامی می‌شود، به هر شکل ممکن از بروز جنگ جلوگیری کند. بتواند رابطه نیروها را به شکلی تغییر دهند که امکان بروز جنگ به حداقل برسد. و حتی اگر جنگ اجتناب‌ناپذیر بود برای دفاع خود را آماده کند و به انتظار کمک دیگران نباشد. و هر جا که ممکن است سعی کند که جلوی بروز هزینه بیشتر را بگیرد. 
جنگ شوخی نیست. جنگ و اشغال یعنی نابودی دولت یک کشور از بین رفتن زیرساخت‌های اساسی یک کشور که ممکن است یک کشور را برای چند نسل به عقب‌ بازگرداند. 
چیزی که من در این یک هفته دیده ام بیشتر همین جنبه‌های زیباشناسانه بوده است. دیدن زیبایی البته که زیباست. دیدن سربازان و مردم غیرنظامی مقاوم زیباست. اما شوخی است اگر تصور کنیم که در جنگ، زیبایی بر سلاح پیروز می‌شود. این‌ها آرزو‌ها و تخیلاتی است که از طریق رسانه‌های گسترش پیدا می‌کند. متاسفانه در جنگ هم با خیال و آرزو نمی‌شود پیروز شد.

س.ا.ک

باز هم در ضرورت دانشگاه ملی؛ نمونه‌هایی داخلی و خارجی از نتایج نداشتن دانشگاه ملی

«مردم ایران بدانند که هیچ گروهی خطرناک‌تر و ضدانسانی‌تر از گروه ایران‌گرایان به سرکرده‌گی‌ی امثال دکتر سیدجواد طباطبایی وجود ندارد.
آن‌ها اکنون که در قدرت نیستند، یک رسانه‌ی شخصی را هم تحمل نمی‌کنند و اگر به قدرت برسند، هیچ مخالفی را تحمل نخواهند کرد.
هم‌اکنون برای ایران هیچ خطری بزرگ‌تر از خطر ایران‌گرایان وجود ندارد. ایران‌گرایان کورش‌پرست به اندازه‌ی بنیادگرایان طالبانی خطرناک‌اند.
ایران‌پرستی در حال حاضر ضدانسانی‌ترین ایده‌ئولوژی‌ی منطقه است. مواظب باشیم از چاله به چاه نیافتیم.»
حسن محدثی گیلوانی، استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
«ایران نمونه افراطی از ملی‌گرایی قومی است، هم در میان مردم و هم در قانونگذاری دولتی (به عنوان مثال در خصوص شهروندی). از زمان تاسیس دولت پهلوی اوضاع به همین قرار بوده است. در حال حاضر هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که یک گروه حائز اهمیت در میان مردم، یا دولت، قصد داشته باشد تا به سمت شکلی مدنی از ملی‌گرایی حرکت کنند.»
رضا ضیاء ابراهیمی، دانشیار تاریخ کینگز کالج لندن
وقتی از ضرورت دانشگاه ملی صحبت می‌شود، دقیقا در رابطه به چنین رطب و یابس بافتن‌هایی است. بحث اصلا در مورد این نیست که چنین مهملاتی در دانشگاه‌های داخلی و خارجی در مورد ایران زده می‌شود. اینها هر چه هست، علم نیست. برعکس مسئله ما علم است. ما نیاز به دانشگاه ملی داریم، دانشگاهی که در آن، ایران موضوع علم باشد. و این ممکن نیست جزء با استقلال دانشگاه‌ و آزادی آکادمیک. و نمونه دوم هم به ما نشان می‌دهد که برخی از پژوهش‌های جدید شرق‌شناسانانه و متاسفانه بسیاری از پژوهشگران ایرانی‌تباران تا چه حد آلوده به ایدئولوژی‌های مدرن هستند. هیچ کشور به سامانی اداره علمی خود را به دانشگاه‌های ایدئولوژیک نمی‌سپارد. هیچ دولت و دولت‌مردان مسئولی اجازه نمی‌دهند اداره علمی کشورشان به دست دانشگاه‌های خارجی و پژوهشگران ایدئولوژیک آن سپرده شود. اما در دولت جمهوری اسلامی چنین اتفاقی دارد رخ می‌دهد. با نقض آزادی‌ها و استقلال آکادمیک، هم امکان تاسیس دانشگاه‌ ملی کمتر می‌شود و هم جریان علم به خارج از ایران منتقل می‌شود. موارد بالا از نمونه‌های نبود دانشگاه ملی و انتقال خطرناک علم به دانشگاه‌های خارجی است.

س.ا.ک

۱۴۰۰ اسفند ۱۱, چهارشنبه

در مورد جنگ اوکراین ۱

چند روز بعد از شروع جنگ روسیه بر علیه اوکراین، رهبر جمهوی اسلامی در مورد بحران اوکراین موضع‌گیری‌ کرد. موضع‌گیری‌ای که با منطق پیشین او قابل‌ پیش‌بینی بود. اگر چه به صراحت جنگ را محکوم نکرد، اما خواهان توقف فوری جنگ، حفاظت از غیرنظامیان و جلوگیری از نابودی تاسیسات زیربنایی شد. البته تاکید کرد که ریشه این مشکلات در رفتارهای سیاسی آمریکا و ناتو است و این بحران باید به شکل ریشه‌ای حل شود. موضع‌گیری‌ای کم و بیش قابل دفاع در سیاست خارجی موجود جمهوری اسلامی. اما ببینید وضع نواصول‌گریان جمهوری اسلامی چقدر خراب است که مواضع رهبری نظام در سیاست خارجی به نسبت آنها مواضع عقلانی و معتدل محسوب می‌شود. همین موضع می‌توانست از ابتدا موضع رسمی و حتی تبلیغاتی سیستم باشد. یعنی همان مواضعی که وزارت خارجه در همان روز اول مطرح کرد. اما در عوض شاهد سخن‌پراکنی‌های مفتضحانه و شرم‌آور از طرف شخص رئیسی و نهاد ریاست جمهوری و نهادهایی مانند صدا و سیما و رسانه‌ها و فعالان وابسته به این جریان بودیم.
من منطق این جریان را در این غش و ضعف برای پوتین و روسیه درک نمی‌کنم. می‌فهمم افرادی و جریان‌هایی در نهایت یکی از دو طرف را مسئول این وضعیت دردناک بکنند. این طبیعی است و مختص به ایران هم نیست. اگر پروپاگاندای رسانه‌هاو دولت‌های غربی را کنار بگذاریم، در بالاترین سطوح رسانه‌های معتدل‌تر و نهادهای علمی و پژوهشی و سیاسی غرب، بسیاری اعتقاد دارند که آمریکا و ناتو مسئول اصلی این مشکل است. یعنی چنین اختلاف نظری در میان فعالان و رسانه‌های ربطی به ایران ندارد. همه جا چنین است. اما نمی‌فهمم چرا جریان و فعالانی در ایران باید چنین ذوب در پوتین و روسیه باشند؟! این به نظرم هشدار دیگری است در مورد این جریان «نوتوده‌ای» در داخل کشور که هیچ قید و بندی و اصولی برای فهم و حفاظت از منافع ملی ندارد. صرف دشمنی با یک ابرقدرت خارجی یا داخل کردن دعواهای داخلی در مواضع خارجی معیار آنها برای فهم و عمل در سیاست خارجی است. اگر اینها فقط در میان جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای بودند، باز هم زیاد مهم نبود. اما این افراد الان در بالاترین نهادهای سیاسی و حقوقی و امنیتی کشور نفوذ دارند و این حقیقتا خطرناک است.


س.ا.ک