۱۳۹۹ آذر ۴, سه‌شنبه

مرکز و حاشیه در سیاست خارجی ایران

سرانجام یکی دو هفته پیش جنگ قره‌باغ موقتا پایان یافت و منجر به توافقی شکننده شد که به نظر علاوه بر پیروزی جمهوری آذربایجان و شکست جمهوری ارمنستان، روسیه و ترکیه هم پیروزی قابل ملاحظه‌ای به دست آوردند. جدا از خود جنگ، برخی از دوستان از انفعال ایران در جنگ قفقاز ناراحت بودند. اینکه در غیاب حضور ایران در منطقه و ورود دوباره روسیه و احتمالا ترکیه با نزدیکی مرزهای کشور، منافع حیاتی ما ممکن است مورد تهدید قرار گیرد. این حرف البته تا جایی می‌تواند درست باشد. اما هر چه هست، همه مشکل نیست. نکته اصلی چیز دیگری است. به نظرم در شرایط حاضر، چنین سیاستی اجتناب‌ناپذیر بود. به طور کلی مشکل سیاست خارجی ایران در تصمیمات موردی مانند این نیست. همان طور که به نظر مشکل سیاسی خارجی ایران در بحران و جنگ‌ داخلی سوریه هم حضور مستشاران نظامی و حمایت از دولت مستقر سوریه نبود. تا آنجا که من می‌فهمم مشکل در مجموعه سیاست‌های است که بعد از انقلاب اسلامی و به طور مشخص در سی سال اخیر در سیاست خارجی اجرا شده است. اگر بخواهم مهم‌ترین آن را بگویم بدون تردید بحران دائمی روابط بین ایران و آمریکا است. در واقع ایران زمانی از قافله قفقاز کنار کشید که به علت بحرانی بودن روابطش با آمریکا از خطوط انتقال انرژی کنار گذاشته شد. پیش از آن هم با دلیل عدم تحلیل درست از تغییرات ژئوپلیتیک پس از فروپاشی شوروی نتوانست بازیگر اصلی در قفقاز باشد. تحلیل‌هایی که با واسطه نگاه ایدئولوژیک اسلام‌گریانه در سیاست خارجی آن زمان اتخاذ شده بود.
سیاست کلان عدم حل مشکل رابطه ایران و آمریکا و بحرانی نگاه داشتن این روابط، تا آنجایی که به ایران مربوط می‌شود، متاسفانه به دلیل تاثیر سیاست داخلی است. یعنی به دلیل رقابت‌های سیاسی داخلی یکی از مهمترین مسائل سیاست خارجی ایران برای بیش از چهار دهه است که همچنان در حالت بحرانی قرار دارد. و فقط خدا می‌داند چقدر این بحران به ضرر منافع ملی ما تمام شده است!
مشکل دقیقا در همین سیاست‌های کلان است. اگر بخواهم از یادداشت درخشان استاد کاوه بیات که در مورد مناقشه قره باغ نوشته شده بود کمک بگیرم.، می‌توانم بگویم که سیاست خارجی ایران درگیر «حاشیه» است. مسائل کنونی با آمریکا، «مرکز» نیست، «حاشیه» است. اما قفقاز باید از «مراکز» سیاست خارجی ما باشد. ما اما «مرکز» را به نفع «حاشیه» از دست داده ایم. ما «مراکز» سیاست خارجی خودمان را قربانی «حاشیه» کرده ایم. مثلا آسیای میانه، قفقاز، شبه قاره هند. اما «حواشی» را، مانند بحران روابط بین ایران و آمریکا، را «مرکز» قرار داده ایم. اینها به این معنا نیست که بگوییم که آمریکا بی‌اهمیت است و یا اینکه باید تسلیم شد و سازشی خفت‌بار کرد. به هیچ وجه! بلکه به این علت که است که قرار نیست کل سیاست در ایران فدای بحران با آمریکا شود یا اینکه مرکزیت مبارزه با اسرائیل تبدیل به کل سیاست‌های ایران در خاورمیانه شود. اگر بتوانیم خودمان را از «حواشی» سیاست خارجی خلاص کنیم و رقابت‌های داخلی در مناسبات خارجی دخالت ندهیم و «مراکز» سیاست خارجی‌مان را در اولویت قرار دهیم، آن وقت دیگر در یکی از «مراکز» سیاسی خارجی‌مان چنین منفعلانه عمل نخواهیم کرد.

https://twitter.com/SEKoohzad/status/1327221636723068929


https://twitter.com/SEKoohzad/status/1327223121632505856

- یادداشت استاد کاوه بیات در روزنامه شرق را هم می‌توانید از این پیوند مطالعه کنید. «+»


س.ا.ک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر