در زمانهایی که بحرانهای سیاسی در ایران پیش میآید، گاهی میبینم که دوستیهایی هم دچار تنش و بحران میشود. من کاملا متوجهام که دوستی در نهایت انتخاب افراد است و افراد مختار اند تا در این مورد تصمیم بگیرند و دیگران حق دخالت در آن ندارند. اما از طرف دیگر معتقدم که باید از دوستیهای خودمان محافظت کنیم. دوستی مثل گیاهی است که نیاز به مراقب دائم دارد. طبعا مشکل زیادی وجود دارد. هیچ دو یا چند آدمی شبیه به هم نیستند. در واقع آدمها پیش از آنکه به شبیه باشند با هم متفاوت اند. و همچنین به طور مرتب در روابط آدمها تنش پیش میآید. این تنشها هم تا حد زیادی هم طبیعی است. بماند که این وسط بادهای سمی هم همیشه هست. نان و آب عدهای در همین سم ریختن در روابط دیگران است متاسفانه کاری هم نمیشود کرد. اما به قول پدربزرگ خدابیامرزم که میگفت: غم دوستی را باید بخورید!
بخش بزرگی از معنای زندگیم رفقای من هستند. معاشرت با آنها همیشه بزرگترین لذت زندگی من بوده است. بدترین عذاب برای من دوری از دوستانم است. دلم برای رفقای ایران ام آنقدر تنگ شده که هیچ زبانی برای بیان آن ندارم. با رفقای اینجا هم رابطه ام همین گونه است. از خوشبختی من این است که دوستانی دارم بهتر از آب رمان. کلا رفاقت برای من نسیه و نصف و نیمه نیست. به قول علما در زمان دوستی و رفاقت دیگر صحبت بیع و شراء هم نیست. تمام و کامل است.
به نظرم باید این را در نظر داشته باشیم که سر هر بهانهای، با هر اختلاف نظر سیاسی یا حتی اخلاقی و سبک زندگی، یا سمپاشی افراد مخربی که کم هم نیستند، این رفاقت را از بین نبریم. کم و زیادش مهم نیست. کاملا قابل تصور است که دورهای با یکی خیلی دوست هستیم و دورهای کمتر. کلا دوستی بالا و پایین زیاد دارد. اما به نظرم نابودی دوستی تنها در مواردی قابل فهم است که اصول زیر سوال رفته باشد.
در نهایت هم اینکه رودکی در این مورد حرف اول و آخر را زده است که میگوید:
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
https://twitter.com/SEKoohzad/status/1307458328679854080
س.ا.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر