حدود صد و پنجاه سال پیش رسالهای با نام مستعار منتشر شد به نام «شیخ و شوخ». این رساله در واقع مناظرهای بود بین شیخی از اهل مدرسه و روشنفکرمآدبی از اهل دارالفنون. کل رساله در رد تجدد و همه مظاهر آن بود و شیخ نماینده این جنگ با تجدد. شیخ که خود را جامع علوم میداند جزء با تمسخر و تفرعن با روشنفکر زمان خود صحبت نمیکند. مداوم ظاهر او را ریشخند میگیرد و با سفسله و تحقیر حرف خود را پیش میبرد. در قطعهای از رساله، شوخ ادعا میکند که سیاست و به طور اخص سیاست خارجی علم است و باید به تحصیل آن پرداخت و این علم در سنت وجود ندارد. شیخ باز هم کما فی السابق با تمسخر و لودگی علم سیاست و روابط بینالملل را در حد بقالی و لبوفروشی میداند که تحصیل و تدریس آن و تالیف در مورد آن را آب در هاون کوبیدن است. این رساله حدود صد و پنجاه سال پیش منتشر شده است. در نیمه دوم دوران ناصری. در زمانهای که گسست میان قدیم و جدید در ایران آشکار میشد. صد و پنجاه سال گذشته است. نهضت مشروطه رخ داده، دوران پهلوی آمده و رفته، انقلاب اسلامی همه گذشته ایران را تحت تاثیر . قرار داده، جنگ و تحریم شده ایم و چهل سال از حکومت شیخ فضل اللههای زمان گذشته اما گویی هنوز در فهم ساده حاکمان و شیوخ ما در مورد روابط بینالملل خللی وارد نشده. حتی امروز روشنفکران ما هم به همین بلا گرفتار شده اند.
این داستان از این بابت به خاطرم آمد که دیدم چند روز پیش اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، گفته که ما فکرش را نمیکردیم که کشور مستقلی مانند هند هم تحریمهای آمریکا را اجرا کند! یعنی فهم مدیران عالی رتبه جمهوری اسلامی همچنان این است که روابط بینالملل چیزی در حد لبوفروشی است! اگر تا امروز متوجه نشدهایم که در روابط بین کشور ها تنها معیار ممکن منافع ملی است، یعنی نه چیزی از روابط بینالملل فهمیده ایم و نه تبع آن چیزی از سیاست. هند، مانند بیشتر کشورها، به دنبال منافع ملی خود است. اتفاقا استقلال هند در همین معنا میدهد که نه اهل شعارهای ایدئولوژیک است و نه منافع فلان گروه و بیسار کشور بر منافع خودش ترجیح میدهد.
و این گونه منافع ملی ما در مناسبات بینالمللی فوت میشود!
س.ا.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر