از هفته پیش ولایت ما در اعتراض به اصلاحات پیشنهادی دولت در مورد نظام بازنشستگی در اعتصابی عمومی و ملی است. بخشهای بزرگی از خدمات عمومی، به ویژه سیستم حمل و نقل شهرهای بزرگ مانند پاریس، در اعتصاب به سر میبرند. گویا بزرگترین اعتصاب در دو دهه اخیر است. حرف دولت این است که ادامه وضعیت کنونی بازشستگی امکانپذیر نیست و این سیستم باید اصلاح شود. در عوض بسیاری از مزدبگیران با این اصلاحات مخالف اند و تمام توانشان را گذاشته اند تا تا دولت را وادار به کنارگذاشتن اصلاحات پیشنهادیش کنند. به هر حال در طول این هفته رفت و آمد به عذاب الیم تبدیل شده است. اکثر خطوط مترو، قطارهای درون استانی، اتوبوسهای شهری و بینشهری و حتی قطارهای ملی معلق شده یا با ظرفیت بسیار کمی کار میکند. به عبارت دیگر زندگی بسیار، از جمله بنده، تحت تاثیر این اعتصاب است. کلاسهای مدرسه در این طول هفته پیش تعطیل شده، بسیاری از کتابخانهها هم بسته بود و امکان رفت و آمد هم نبود. تمام هفته مجبور شدم در خانه کار کنم. آن یکی دو باری هم که بیرون رفتم مسیرهای یک ساعته، دو سه ساعت طول میکشید. علاوه بر اعتصاب، اعتراضهای خیابانی هم به راه بود. اما نکته مهم برای من این بود که اینترنت قطع نشد، فعالان پرشور صنفی بازداشت نشدند، روزنامهنگاران دستگیر یا محدود نشدند و برای معترضان پروندهسازی نشد. پلیس در مواردی خشونت نامتناسب به خرج داد اما آن هم توسط رسانهها نقد شد. یک هفته کشمکش دولت و معترضان، نمونهای بود از رفع مخاصمات و دعواهای سیاسی و حقوقی و اجتماعی از طریق صلحآمیز. دولت حق قانونیاش میداند که با توجه به اکثریتی که در مجلس دارد اصلاحات را به پیش ببرد، معترضان هم حق خودشان میدانند که از همه ابزارهای قانونی ممکن برای اعتراض نسبت به این اصلاحات استفاده کنند. اگر توانش را داشتم، رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی و به ویژه جوانان مومن و انقلابی! را برای کارگاهی آموزشی به اینجا میآوردم تا قدرت نهادهای حقوقی، مدیریت بحران، حق اعتراض و آزادی بیان و رسانهها و بسیاری چیزهای دیگر را از نزدیک ببینند تا در اعتراضات بعدی ایران ظرف چند روز دویست نفر را به خاک و خون نکشند!
س.ا.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر