۱۳۹۸ آذر ۲۱, پنجشنبه

میرحسین به مثابه سیاستمداری ملی

چند روز پیش چیز عجیبی دیدم. گویا گروهی بی‌نام و نشان از دانشجویان افراطی مارکسیست بیانیه‌ای را با نام «جمعی از فعالان صنفی دانشجویی» منتشر کرده بودند و باز هم از «ملل ایران»و و «ستم ملی» و امثالهم صحبت کرده بودند. تا اینجایش مشکل زیادی نیست. مدل رایج افراطیان چپ است. فعالان مجهول‌الهویه پیشتاز! که با نام و هویتی غیر از هویت خود بیانیه می‌دهند و همان اباطیل صد سال اخیر گروه‌ها و احزاب چپ را در مورد هویت و وحدت ملی ایران اعلام می‌کنند. طبعا ارزشی ندارد. اما چیزی که برای من عجیب بود رفتار برخی از افراد در توییتر بود که توییت قبل و بعد از  بازنشر این بیانیه مربوط به مهندس موسوی می‌شد و همزمان هم این بیانیه را هم همرسان کرده بودند! نام این رفتار چیزی غیر از مصادره به مطلوب نیست.  
هر کسی می‌تواند به پروژه سیاسی‌ای که مهندس موسوی رهبری آن را بر عهده دارد نقد وارد کند. اما رفتار گزیشنی با آن غیراخلاقی و نادرست است. بدون هیچ شکی مهندس موسوی چپ‌گرا است. یا بهتر بگویم جز گروهی قرار می‌گیرد که از آنها به عنوان چپ مذهبی نام می‌برند. علایق شخصی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهندس موسوی هم چپ‌گرایانه است. اما اول اینکه مهندس موسوی رهبری یک جریان سیاسی را برعهده دارد و همان طور که خودش گفته به نوعی سعی می‌کند برآیند نظرهای مختلف باشد. دوم هم اینکه مهندس موسوی پیش از اینکه چپ‌گرا باشد، ملی است. نه اکنون، بلکه همیشه رگه‌های قوی ملی داشته است. او فعالیت سیاسی خود را با جبهه ملی شروع کرد. پس از آن هم همیشه به عنوان یکی از دوست‌داران دکتر مصدق معروف بود. در زمانی که فحش دادن به ملی‌گرایی و دکتر مصدق برای بسیاری، از جمله برخی از اعضای قدیم جبهه ملی مانند حسن حبیبی، نام و آن شده بود او در مجلس از دکتر مصدق دفاع کرد. در دوران نخست‌وزیری و حتی پس از آن هم رگه‌های ملی او بسیار برجسته بوده است. او از بنیاد‌گذاران «موسسه مطالعات فرهنگ و تمدن ایران‌زمین» بود. بسیاری از آثار این موسسه به چاپ رسیده و البته بخش زیادی همچنان در توقیف است. می‌تواند از این آثار نظر مهندس موسوی و حلقه اولش را مورد ملیت ایرانی به طور واضح دید. نگاه ملی مهندس موسوی به ایران فقط در چهارچوب دولت - ملت ایران هم نیست. او به تمدن ایرانی باور دارد. حتی در سیاست خارجی‌اش هم به رویکرد تمدنی باور داشت. بارها این را گفته بود که در سیاست خارجی باید کشورهای حوزه تمدنی ایران را را در اولویت قرار بدهیم. خط قرمز مهندس در همه جا ایران بوده است. در همان حوادث سال ۸۸ هم به صراحت گفت اگر تصور کند که کوچکترین خدشه‌ای به استقلال و تمامیت ارضی ایران وارد می‌شود حتما کوتاه خواهد آمد. او سیاستمداری ملی است. راست و چپ و لیبرال و سوسیالیست چیزهایی از این دست فرع بر ملی بودن اوست. پروژه سیاسی‌ای هم که مهندس موسوی رهبری آن را بر عهده دارد در درجه اول پروژه‌ای ملی است. برای بازپس گرفتن مجدد حق تعیین سرنوشت ملت ایران است. برای اعاده مجدد حاکمیت ملی است. برای احقاق آزادی‌های قانونی مردم است. در یک کلمه برای ایران است. و همه کثرت‌های دیگر ذیل این وحدت قرار می‌گیرد. 


س.ا.ک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر