چند هفته است که برنامهای در شبکه چهار صدا و سیما پخش میشود به نام «چراغ مطالعه». برنامه خوبی است در مورد نقد کتاب. من چند قسمت آن را دیده ام. خوشم آمد. هفته پیش نقد کتابی بود به نام «اندیشه اصلاح دین در ایران» اثر سید مقداد نبوی رضوی. تاریخنویسی نویسنده چیزی در حد کتابهای فانتزی دن بروان یا پروتکل بزرگان یهود بود. فرقهای پنهانگرا که پشت پرده تمام حوادث تاریخ حضور فعال دارد و در نهان مشغول مدیریت وقایع و ضربهزدن به اعتقادات مردم اند. به نظرم هر عقل سلیمی متوجه میشود که این تاریخنویسی مشکل دارد. بهتر بگویم اساسا تاریخنویسی نیست. به عنوان نمونه، نویسنده ادعا میکند که نهضت مشروطه، مانند باقی رخدادهای تاریخ یک صد و پنجاه سال اخیر ایران مثل سقوط قاجاریه یا آمدن پهلوی، حاصل عمل فعالان پنهانزیست فرقه بابیه است. سعی میکنم با توجه به تحقیقات دکتر سید جواد طباطبایی ادعای نویسنده را در این مورد در چند خط بررسی کنم.
به عقیده دکتر طباطبایی شکست ایران در جنگ با روسیه ضربه بزرگی به وجدان ایرانی وارد کرد. و از دست رفتن بخشهای بزرگی از خاک ایران در قفقاز نقطه آغاز دیگری بر خودآگاه ملی ایران و شروع بخش جدیدی از تاریخ ملی ایران بود. به همین دلیل اندیشه در باب انحطاط تاریخی ایران در دار السلطنه عباس میرزا نائب السلطنه در تبریز در برابر دار الخلافه طهران آغاز شد. به عبارت دیگر تامل در باب انحطاط ایران و تجددخواهی در مکتب تجددخواهی تبریز و توسط دبیران و نظامیانی مانند میرزا عیسی قائم مقام، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و امیرکبیر در برابر «بساط کهنه» دارالخلافه تهران شکل گرفت. دکتر طباطبایی در جلد دوم دیباچهای بر نظریه انحطاط ایران، مکتب تبریز و اندیشه تجددخواهی نشان میدهد که حتی امیرکبیر هم فکر برقراری کنستیتوسیون و مشروطیت بود. و همچنین سفرنامهها و خاطرات سفیران و روشنفکران و سیاحان ایرانی و مکتوبات آنان در همین دوره بذر اندیشه حکومت قانون را در سیاست پر آشوب و فساد ایران پاشید. یعنی فرآیندی که در نهایت به انقلاب مشروطه منجر شد از مکتب تجددخواهی تبریز آغاز شده و پیش از ظهور فرقه بابیه است و ربطی هم به فرقههای نهانزیست! بابی - بهایی هم ندارد. حتی اگر برخی از بابیها، به ویژه بابی ازلیها مانند میرزا آقاخان کرمانی در نهضت مشروطه نقش داشتند باز هم نمیتوان نتیجه گرفت که نهضت مشروطه حاصل تلاشهای فرقه نهانزیست بابی- ازلی است! اتفاقا برعکس، جواد طباطبایی و فریدون آدمیت نشان داده اند که نباید در مورد تاثیر جریان بابی - ازلی در نهضت مشروطه اغراق کرد.
به نظرم متونی از این نوع بیش از آن آنکه تاریخنگاری مدرن باشند، به درد گعدههای طلبهها میخورند! البته از آنجا که نویسنده همه جریانهای اندیشه اصلاح دین در ایران را هم در نهان وابسته به جریان بابی میداند احتمالا چنین متونی به درد بولتن نویسیهایی ضد اندیشه اصلاح دین هم خواهد خورد!
س.ا.ک