سلطنتطلبی در دوران حاضر تالی فاسدهای زیادی دارد اما یکی از آفات آن، ویژه در مورد گرایشهای سیاسی براندازانه آن، این است که بازخوانی و بازنویسی تاریخ دولت ایران در دوره معاصر را به تعویق میاندازد یا اقلا دچار مشکل میکند. چرا که ما باید به سمتی برویم که بار دیگر تاریخ دولت ایرانی را مرور کنیم و آن را دوباره بنویسم. قطعا یکی از فروعات آن هم ادغام تاریخ حکمرانی خاندانهای قاجار و پهلوی و رژیم جمهوری اسلامی است.
سه نقطه عطف این دوره، یعنی نهضت مشروطه، تغییر خاندان پادشاهی و انقلاب اسلامی، هر کدام نقطه بحرانیای در تاریخ دولت ایرانی در دوره معاصر بوده است. به ویژه در مورد دو رخداد آخر و علی الخصوص در مورد انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی این تنش بسیار بیشتر است. در دولتی کهن، مانند دولت ایران، انقلابها یا حتی تغییر خاندانهای سلطنت، در ابتدای امر ادعاهای بزرگی دارند. تو گویی معجزهای رخ داده و خداوند در تاریخ ظهور کرده و یک پهلویای یا یک خمینیای ظاهر شده و با حکومت او، کل دولت ایران زیر و رو شده است. اما دیر یا زود میفهمند که دگرگونی آنها صرفا یک تغییر خاندان پادشاهی یا تغییر رژیم در دولت ایران بوده که ممکن است با تحولاتی، ولو عمیق، در نهادهای حکومتی یا شیوه حکمرانی همراه باشد و این به هیچ وجه به معنای تغییر نهاد دولت در ایران نیست. بلکه در همه نقاط عطف و بحرانی، آنچه که همیشه تداوم داشته، دولت ایران بوده است. البته تا آنجا که من میفهمم دو شاه دوره پهلوی هرگز حاضر نشدند این وضعیت را قبول کنند. به همین تاریخ ایدئولوژیای از دوره قاجار ساختند و خودشان را تافته جدا بافته شاهنشاهی ایران انگاشتند. در جمهوری اسلامی که وضع بدتر بود. هم تاریخ کاریکاتوری دوره قاجاریه پذیرفته شد و هم تاریخ ایدئولوژیک دیگری از دوره پهلویها ساخته شد. حتی هنوز در دوره ولیفقیه دوم هم ادعای انقلابی بودن تکرار میشود و همچنان به شکل نامتعارفی خانه ایدئولوژیشان را که روی آب و مرداب ساخته بودند، طبقه به طبقه بالا میبرند.
پروژه سیاسی براندازانه پهلویچیها، آن هم با منطق بازگشت به استبداد پیشین، دشواری بیشتری برای این بازخوانی ایجاد کرده است. در واقع تصور میکنم تا زمانی این پروژه سیاسی وجود داشته باشد، امکان بازخوانی و بازنویسی این تاریخ، یا لااقل تاثیرات عملی آن به تعویق میافتد. میشود تصور کرد که در عمل چه مقاومتهای شدیدی ایجاد خواهد شد.
با این حال و به باورم این کار ضروری است. اگر چه هنوز مبنای نظری این بازنویسی فراهم نشده است و هنوز راه فراوانی برای پژوهشگران ما باقی مانده، اما این اتفاق دیر یا زود شروع میشود. البته اگر از زاویه خاصی نگاه کنیم، اقلا دو دهه است که با تلاشهای دکتر طباطبایی پرسش از ایران شروع شده است و هر روز شاهد تلاش جدیدی در حوزههای مختلف، به ویژه تصحیح و انتشار متون و بازخوانی وجوه مختلف تاریخ ایران قجری، هستم.
https://twitter.com/SEKoohzad/status/1536650880845586433
س.ل.ک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر