۱۴۰۰ دی ۱۰, جمعه

اختلاف مذهبی؛ ضرورت دولت سکولار و رواداری مذهبی


 

شبکه چهارم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه‌ای پخش می‌کند به نام «سوره» که در آن برخی از حجت‌الاسلام دکتر‌ها قرار است مسائل دینی را به صورت «علمی» به بحث بگذارند. فصل دوم این مجموعه در مورد واقعه سقیفه بنی‌ساعده بود. بعد از پخش یک یا دو برنامه «بنا بر ملاحظاتی» پخش این برنامه متوقف شده است و ادامه آن به آینده‌ای نامعلوم موکول شده است. در کل این داستان نکته‌های عبرت‌آموز زیادی است برای آنان که بیاندیشند!
نکته اول این است که آیا کارشناسان اهل سنت و جماعت هم می‌توانند مانند کارشناسان شیعه به این برنامه بیایند و از موضع اعتقادی خود دفاع کنند؟ یا اینکه می‌توانند از بودجه و امکانات عمومی استفاده کنند و در شبکه‌های سراسری برنامه‌ای در دفاع از اصول خود بسازند یا به بحث «علمی» بپردازند؟ به نظر نمی‌آید چنین امکانی وجود داشته باشد. لذا تا آن زمان هرگونه بحث «علمی» منصفانه بلاموضوع است. 
نکته دوم اینکه اساسا چگونه می‌شود در مورد تاریخ و اصول اعتقادات تشیع صحبت کرد و در مورد واقعه سقیفه بحث نکرد. وقتی چنین امکانی وجود ندارد برای چه برنامه می‌سازند؟ اما در عین حال بحث «علمی» در مورد رخداد سقیفه یعنی چه؟ یعنی دقیقا قرار است غیر از دفاعیه چه کار دیگری بکنند؟ اساسا ۱۴۰۰ سال شیعیان دنیا منتظر بودند که ناگهان عده‌ای حجت‌الاسلام دکتر در شبکه چهار و صدا و سیما بیایند از حقانیت شیعه دفاع کنند؟ همان یک برنامه‌ای که پخش شد معلوم بود که مطلقا هیچ چیز جدیدی در آن وجود ندارد. بیان مکرر همه آن مسائلی است که همیشه به اشکال مختلف بیان شده است. 
نکته دیگری که به نظر می‌آید تناقضات اعجاب‌آور گفتمان مسلط در جمهوری اسلامی است. از یک طرف حکومت خود را حکومت اسلامی تراز می‌داند و حاکم خود را ولی امر مسلمانان جهان می‌داند و نظریه مسلط را شکلی از نظریه امت و امامت معرفی می‌کند. از طرف دیگر خودش را نماینده شیعیان هم معرفی می‌کند. حکومتی است بر مبنای قرائتی شاذ از نظریه ولایت فقیه که تقریبا اکثریت مطلق شیعیان با آن مخالف اند. اما به هر حال ادعاهای شیعه‌گرایانه‌ای دارد. ولی در همین نظام سیاسی امکان پخش برنامه‌ای در دفاع از نظریه شیعیان در مورد سقیفه وجود ندارد! 
بحث در مورد اختلافات عقیدتی مذهبی معمولا حل نمی‌شود. در واقع در هیچ دینی هم حل نشده است. قرار هم نیست حل شود. تلاش‌های روشنفکران/نواندیشان/اصلاح گرایان دینی از یک طرف و اسلام‌گرایان سیاسی برای حل الهیاتی یا سیاسی اختلافات عقیدتی شیعه و سنی در طول تاریخ و به ویژه در قرن اخیر شکست خورده و در آینده هم محکوم به شکست است. اساسا در مواجهه با چنین اختلافاتی دو کلان راه وجود دارد. یا جنگ مذهبی است و یا تساهل رواداری دینی. 
گفتار مسلط در جمهوری اسلامی و حجت‌السلام‌دکترهای حامل این گفتار نه می‌توانند جنگ مذهبی کنند و نه می‌توانند رواداری مذهبی را بپذیرند. چرا که هیچ کدام اینها در حکومت دینی و دین سیاسی ممکن نیست. در حکومت دینی امکان تساهل مذهبی وجود ندارد چرا که پیش فرض آن بی‌طرف بودن حکومت در امور دینی و دولت غیر دینی است. طبعا جنگ دینی هم نمی‌خواهند و نمی‌توانند چون چنین جنگی چیزی جز آشوب و شکست برای همه نیست به ویژه برای حکومتی که ادعاهای امت‌گرایانه و پان‌اسلامیستی دارد. 
اما این دعواهای روی هم رفته نتایج مثبتی هم دارد. اینکه ضرورت یک دولت غیردینی و تساهل و رواداری مذهبی را بیش از هر زمان دیگری برجسته می‌کند. تنها در یک دولت غیردینی و در یک رژیم سکولار سیاسی است که دولت در امور مذهبی کم و بیش بی‌طرفی اختیار می‌کند و همه گرایش‌های مذهبی در چهارچوب صلح اجتماعی می‌توانند از عقاید خود دفاع کنند بدون اینکه مجبور به سکوت بشوند یا هویت و اصول عقاید خود را قربانی ایده‌های وحدت‌گرایانه و ایدئولوژیک کنند. در چنین دولتی است که مدافعان و مخالفان سقیفه می‌توانند به طور مسالمت‌آمیز در فضای عمومی نظرات خودشان را مطرح کنند و اما در عین حال مجبور خواهند بود که لااقل همدیگر تحمل کنند. در چنین فضایی است که دولت هم از امنیت همه گرایش‌های مذهبی حفاظت می‌کند و هم جلوی هرگونه اقدام خشونت‌امیز را هم خواهد گرفت. حتی دعواهای مذهبی هم نتایج مثبتی می‌تواند داشته باشد!

https://twitter.com/SEKoohzad/status/1476574405371346950


س.ا.ک